ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
در اینکه ما ایرانی ها جوگیر هستیم هیچ شکی نیست و دلیل اصلی شکست های
گروهی مان در طول تاریخ برمی گردد به همین جوگیر بودنمان . یک روز جوگیر
می شویم و زنده باد می گوییم فردایش باز جوگیر می شویم و مرده باد می گوییم .
یک روز یکی را می کنیم مرید و پیشوا فرداش از بردن نامش حالمان بد می شود .
ولی بعضی وقتا این جوگیر بودنمان موجب انبساط خاطر می شود . مثلا همین
کنسرت اخیر استاد علیزاده و اجرای آثارش توسط ارکستر سمفونی ملی ایران
را براتون تعریف کنم :
یک بنده خدایی می گفت از شانس خوبمان برای روز آخر اجرا بلیطی در همون
جلو های سن نصیب مان شد در سالن برج میلاد . قسمت اول ارکستر سمفونی
بود و قسمت دوم هم ابتدا ارکستر نواخت و در اواسط کار استاد علیزاده با ستارش
روی سن آمد که بسیار مورد تشویق حضار قرار گرفت . همگان به افتخار استاد از
جای برخاستند و شروع به کف زدن کردند ؛ بعد استاد روی صندلی جای گرفت و
شروع به نواختن کرد و ارکستر هم همراهیش می کرد . در همان یکی دو دقیقه
اول استاد چهار پنج باری به نقطه ای از سالن نگاه می انداخت . ناگهان دست از
ساز زدن کشید و به همان نقطه انتهای سالن خیره ماند و با ناراحتی گفت :
صداقت ناگهان غریو سوت و دست زدن بود که در سالن پیچید . استاد با دست
جمعیت را وادار به سکوت کرد و دوباره این بار بلندتر گفت : صداقت
باز جمعیت این بار بلندتر و با شور بیشتری شروع به دست زدن کردند و جمعیت با
ریتم دست زدنشان به تکرار کلمه صداقت پرداختند و به بغل دستی شان لبخندی
می زدند و استاد را با چشم به هم نشان می دادند و می گفتند صداقت و سری
تکان می دادند که یعنی " ببین استاد چی گفت ها ! صداقت ! " یکی از
وسطای جمعیت داد زد " جانا سخن از دل ما می گویی "
استاد علیزاده این بار با تعجب جمعیت را به سکوت دعوت کرد و به میکروفون جلو
ستارش اشاره کرد و این بار واضح تر کلمه قبلی را گفت که تازه جمعیت و مسئولین
سالن فهمیدند استاد چی گفته :
صدا قطعه !!!!!!!!!