ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟
میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را
طلاق دهد ؟
شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است
پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد
پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد
سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن
ادامه مطلب ...
هیچوقت فکر کردی که چرا ...
وقتی میخوای بری تو رویا چشماتو میبندی ؟
وقتی میخوای گریه کنی چشماتو میبندی ؟
وقتی که میخوای ببوسیش چشماتو میبندی؟
اقداماتی
وجود دارد که می توان در مواقع فوری و ضروری انجام داد. موبایل شما می
تواند یک نجات دهنده زندگی یا یک ابزار فوری برای نجات باشد.
ادامه مطلب ...
شاید امروزه نام و علامت آدیداس برای کسی نا آشنا نباشد. نام و علامتی که هرکسی را نا خداگاه بیاد ورزش می اندازد.
دردِ علی دو گونه است:
یک درد، دردی است که از زخم شمشیرِ ابن مُلْجم در فَرق سرش احساس میکند، و دردِ دیگر دردی است که او را تنها در نیمه شبهای خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده و به ناله درآورده است. ما تنها بر دردی میگرییم که از شمشیرِ ابن مُلْجم در فرقش احساس میکند.
اما، این دردِ علی نیست
دردی که چنان روح بزرگی را به ناله آورده است
"تنهایی" است،
که ما آن را نمیشناسیم
باید این درد را بشناسیم، نه آن درد را
که علی دردِ شمشیر را احساس نمیکند
و
مادردِ علی را احساس نمیکنیم!