«حتی یک قطره از آن خون به زمین برنگشت».

 

 امام باقر (علیه السلام) فرمود: «حتی یک قطره از آن خون به زمین برنگشت».

  

لالا لالا به طفل نیمه ساله / چه گویم ای خدا با اشک و ناله
زدی ای آب، آتش موج کم کن / فرات بی وفا آبش زلاله

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

اصغرم خوابه یا که سیرابه / قلبِ آقایم از چه بی تابه
پشت خیمه ها اصغرم تنها / ای شه گل ها هرگز نخوابه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

قلبِ رباب چشم حسین خون شده / گلوی اصغرش چه گلگون شده

 

در کرب و بلا ظلم و ستم حکمِ روا شد / خون بر دلِ زهرا و علی شیرِ خدا شد
تیر سه سر و پُر شده از زهر شرر بار / آن قسمت حلقوم علی اصغر ما شد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *این فرات بی وفا تنها سراب است آب آب / نغمه ی پیوسته ی طفلِ رباب است آب آب
از برای مرغک لب تشنه ی بامِ حسین / تا قیامت جمله ی دل ها کباب است آب آب

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است / مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است
رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر / لبخند علی اصغر زیبای حسین است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

   اشک
دلِ ما را نگران کرد
خونْ دلِ هر دو جهان کرد
حرمله بهرِ جفایش
تیرِ خود را به گمان کرد
دستِ صیاد از او درِّ صدف می گیرد
حرمله زیرِ گلو را چو هدف می گیرد
دلِ مولا شده پر خون
علی اصغر شده گلگون

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

می‌برمت تا که بگم علی من تشنه لبه
منتظرم توی حرم خانم رباب و زینبه
گشتی منو مهربونم خنده مزن پیش بابا
بازی نکن طفل گلم با دلِ آتیشِ بابا
غصه‌ نخور اصغر من کی می‌گه دل هراسونه
می‌رم که سیرت بکنم آب فرات فراوونه

طفل عطشان مرا خنده به رویش مزنید / تیرِ زهرین شده را زیرِ گلویش مزنید
اصغرم تشنه و بی تاب شده در بغلم / طفل بی تاب مرا ضربه به سویش مزنید
ای خدا بی خبران دل نگران است رباب / تیر بر حنجره ی طفلِ نگویش مزنید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *