وبلاگ دانشجویان برق

وبلاگ دانشجویان برق

دانشگاه پیام نور تبریز
وبلاگ دانشجویان برق

وبلاگ دانشجویان برق

دانشگاه پیام نور تبریز

آخه چرا؟

انسان موجودی است بالقوه که با کثرت اختیارات خود ،خود را به اشرف مخلوقات مبدل کرده که خداوند به این موجود برنامه ای داده با نام دین اما آیا به این برنامه اهمیتی  می دن ؟! 

اگه یکم پاشیم و تو شهر بچرخیم می بینم البته که نه. اما چرا؟

مثلا تو دین ربا رو حرام اعلام کردن اما همین بانک مسکن که به اصطلاح مشکلات مالی مسکنی مردم رو حل میکنه به خیال خود آقایون.

طریق وام  دادن این بانک از این قراره مثلا اگه 9ملیون وام از این بانک برداری و طرح پلکانی رو انتخاب کنی بر فرض مثال اگه به طور متوسط در هر ماه 110هزار تومن اقساطشو بدی بعد شش سال اگه دفترچه تو باز کنی می بینی توش نوشته  شما 72 قسط برای وام 9 ملیونی خود پرداخته اید و هنوز 10 ملیون از اقساط شما باقی است یعنی به عبارتی دو برابر آنچه وام برداشتی رو باستی بدی بانکی که در یک مملکت اسلامی می باشد و اساس بانکداری آن بانکداری بدون رباست. باقی قضاوت باشماست.

و بالعکس ما اون کسی که به خیر مردم کار میکنه رو از کار بر کنار میکنیم.

همینطور سفارش شده در برابر ظالم از حقوق خودمون دفاع کنیم که نمونه ی بارز آن افزایش قیمت کاذب کالا  می باشد که عده ای سود جو به راه می اندازن و اگه مردم این کالا ها رو که بدون اطلاع دادن دولت در مورد قیمت آنها در مورد افزایش یا کاهش ، خرید کنن دیگه کاری از دولت بر نمیاد چرا که ما راضی هستیم که این کالا رو میخریم در این راستا به نقل قول یکی از دوستان از آلمان اکتفا میکنم : "تو ایام نزدیک عید نو(کریسمس)شایع شد که قیمت شکر افزایش می یابد این دو دوست ایرانی ما با شنیدن این موضوع  و حس اینکه زرنگی میکنن رفتن و واس خودشون هر کدوم سه،چهار کیلو شکر خریدن و واس بدست آوردن دل صاحب خونه همون مقدار هم واس اون خریدن ،آخه قراره گرون شه ! ثواب هم داره! اما وختی اومدن اونو بدهند به صاحب خونه ی عزیز با واکنش عجیب این آلمانی متعصب روبرو شدن و بجای اینکه بیاد و اونو قبول کنه و قربون صدقه ی  این دو ایرانی بره برعکس عصبانی میشه و هر سه کیسه رو از اونا میگیره و پس میده به مغازه " به نظر شما چرا اینکارو کرد؟

ما ایرانی ها البته که نمیتونیم به این سوال جواب بدیم حتی میگیم که اون دیوونه است اما وقتی که علت این کارو از صاحب خونه شون پرسیدن این جوابو بهشون داد:خریدن در این موقع که سودجویان یه سنگی رو انداختن به معنی گرفتن این سنگه و خیانت به کشور است پس چرا  ما که این ایده رو که خود ما ابداعش کردیم (همون تحریم تنباکو توسط شیرازی ) بهش اهمیت نمی دیم چرا؟

این مطلب شاید به فکرخیلی ها بیهوده باشه ولی واسه فیکس کردن کل باید جزء هاشو درست کرد بعد کل خود به خود درست میشه مگه اینکه مکانیک نخواد.

مثلا همین موضوع روابط پسر و دخترا ست که خیلی از جوونارو به منجلاب بدبختی کشونده و خیلی ها هم ازش بهره جستن چرا بعضی ها بدبخت شدن وبعضی ها هم خوشبخت؟!؟!؟!

خوب البته هر چیزی اگه درست برنامه ریزی شه هیچ وقت آخرش بد نمیشه مثلا همون رادیو و ویدیو و تلویزیون که تو اوایل به خاطر بعضی مسایل حرام شد ولی الان چی؟الان از همین اقلامی که استفاده از اون حروم شده بود الان ازش قرآن تلاوت میشه پس چرا ما اینجوری به جای اینکه بیاییم و غده ای که مثلا تو دسته به جای عمل کردنش میایم و دست و از بیخ درش میاریم؟دلیلش خیلی واضحه چون تو اینجور وقتا به جای اینکه به اصل موضوع فکر کنن شرایط جامعه رو میسنجن پس چرا ایجوری ؟ علتش خود ماییم از دو طرف مثلا اگه یه پسر با عقاید خوب با یه دختر با عقاید نافرجام آشنا شه و یا  اینکه یه دختر محجوب و بافرهنگ با یه پسر بی فرهنگ و لا ابالی آشنا شه هیش کدوم از دو رابطه به سرانجام نمیرسن .اشکال هم از جامعه مون نیستش بلکه از خود ماست اگه اون پسر اولی همتای خودشو انتخاب کنه یا همون دختر محجوبمون عین خودشو انتخاب کنه دیگه نه انحرافها پیش میاد نه طیف ها از هم متنفر میشن پس خودمون هستیم که سرنوشت خودمونو ورق میزنیم .

مثلا تو جامعه ی الان ما بیشتر عوامل طلاق بر میگرده به عدم شناخت زن و شوهر از هم درکی که از ورق زدن کاغذ ها  بدست نمیاد چراکه ما وقتی کتاب مدارو وقتی با علاقه میخونیم و میایم با نمره عالی پاسش میکنیم وقتی ازمون میپرسن بیاین و تو کار واقعی اینو نشون بدین کپ میکنیم. اصلا روح وقتی چیزی رو لمس نکنه نمیتونه حسش کنه مثلا به کسی که تا حالا شیرینی رو نچشیده باشه بهش به زور درکه بفهمونیم که این هندوانه شیرینه نمیفهمه که ما چه چیزی بهش میگیم مگر در حالتی که خودش طعم هندوانه رو چشیده باشه و شیرینی وجودشو درک کنه .پس یکم فقط یکم با جنبه باشیم لطفا!

هیچ کسی  رو خدا با ذات بد نیافریده ولی همین افراد هم برای جامعه مفیدند چراکه  خوبی کنار بدی مفهومش با معنی میشه همینطور که اگر امثال قذافی (رئیس جمهور سابق لیبی)نبود مفهوم شیرین دموکراسی حس نمیشد. وقتی میگیم خدا عــــــــــــاشقتم خدا هم در عوض ما رو با نعمت هاش تو آغوش میگیره و میگه اینارو واسه تو و تو رو واس خودم آفریدم برو و با اونا خوش باش حالا چی شده که یه موجود زمینی با شنیدن اینا خودشو میگیره و به ریشت میخنده!؟!؟!؟ علتش هم همون فرهنگه همون ادب و نزاکت و از همه مهمتر انسانیته .بیایید یکم انسان باشیم.لطفا.

خیلی ها میگن که این فرهنگهارو باید آموزش و پرورش به جامعه تزریق کنه ولی اینطوری نیستش.من به عنوان فرزند همین دبیرها وقتی که بحثی تو خونه در مورد این موضوع باز میشه به این نتیجه میرسیم که خانواده به عنوان اولین جامعه ی اجتماعی برای افراد این وظیفه رو به عهده داره چون از لحاظ روانشناختی انسان مایل به یادگیری چیزی هست که به نفع خودش باشه تا به نفع جامعه پس باید خانواده ها رو اصلاح کنیم تا دیگه وقتی که از در و دیوارشنیدن که این فلان کالا گران میشه نپرن برن اونو با گونی بخرن.

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
OMID__TOHI سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 00:49

عالــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بود.رضا جون

ممنون

atres چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:14

آفرین.. دستت درد نکنه بابت این پست
واقعا گاهی لازمه این حقایق و فرهنگ هارو بهمون گوشزد کنن! آدم باید از خودش شروع کنه فرهنگ گه همینجوری بدست نمیاد .. بقول معروف ادب از که آموختی از بی ادبان
البته یادمون نره فرهنگ ایران باستانمونو .. ماها فرهنگی به قدمت تاریخ داریم

ایشالله که همه به این نظر برسن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد